بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ
بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

هـــــــــوای تـــــــــو

امشب چقدر هـوای نگاهت را کرده این چشمـان بی قرار.

امشب من به همه ی ستارگان سپرده ام بیقرار تر سـو سـو کنند.

من پیشتر به همه ی بـادها و نسیــم های در گـذر هجی نــامم را با ضرب آهنگ بـــاران آموخته ام ، شایــد روزی در گذر میــلاد هر ساله ی دختر بهــار ، بــاران اردیبهشتـــــ جوانـه نــامم را بر لبــان مسکوتـتـــ سبـز کند و من چشم این دل همیشه به راه را با آوای تو سبــز کنم.

امشب آسمان سخــاوتمندانه سمفونی بــاران را می سراید و من در روز میلاد بیشتر از همیشه هوایـتــــ را کرده ام.


چهـــارم اردیبهشتـــــــ نـــــــود  ...


نظرات 3 + ارسال نظر
فاطمه یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ق.ظ http://lonely-sea.blogsky.com/

سلام...

چقدر قشنگ...
باهاش اشک ریختم آروم...

وقتی حرف دل بزنی وبت قشنگ میشه...و وبت تغییر می کنه...فقط کافیه خودت باشی...همین...

سبز باشی

سلامی سبز از جنس بهار به تو
ممتونم که نوشته های ته دلیمو میخونی و نظر میدی!

وحید۵۳ یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ب.ظ http://razanipoem.persinblog.ir

با یاد خوشت خسبم در خاب خوشت خسبم
در خاب خوشت بینم از خواب چو برخیزم
اول تو به یاد آیی

مرتضی تهمتن یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:12 ب.ظ

مژگان جان خیلی حرفای اون دلت پاکت زیباست


مسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد