بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ
بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

هواتـــــو کـردم

هواتـــــو کـردم

منه حیرون توی این روزا هواتو کردم

دلم میخوادت میخوام بیام تو آسمون دورت بگردم

هــــوایی میشم همون روزا که میبینم هوامو داری

میخوام بدونم تاکی میخوای ببینی و به روم نیاری

 دلمو دست تو دادم من دلتنگ احساسی
نمی ذاری که تنها شم تو رو من خیلی حساسی
دلمو دست تو دارم دلمو آسمونی کن
همیشه مهربون بودی دوبـاره مهربونی کن

نظرات 7 + ارسال نظر
خرید وبمانی پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:44 ب.ظ

سلام
وبلاگ خوبی دارین.
خواستی تبادل لینک کنی خبرم کنم.

عنوان: خرید وبمانی
لینک: http://www.PersianXchange.ir/

سلام
خواهش میکنم

فاطمه جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:42 ق.ظ http://lonely-sea.blogsky.com/

خیلی شعرش رو دوست دارم

ممنون که گذاشتیش مژگان

منم همینطور فاطمه جون

سهیل جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:33 ق.ظ http://titbit.blogsky.com

این شعر از خودم گفتم..
میخواستم یه پست بزنم.. اما بهتر دونستم اینجا بذاریش اگه مایل باشی..
اینجام.. کم از صفحه اصلی وبلاگ خودم نداره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
افکارم در گُسستی حزین قوطه‌ور است...
و مسیر پیوسته مه‌آلود، آرزوها بر باد، یأس در خورجین‌م...
توشه‌ی ره به جز از یأس ندارم امّا، بوی عطر خوش روح می‌دهد بالین‌م...
سایه‌ها تیره‌تر از قعــر، لحظه‌ها شوم‌تر از زهــر، و رسیدن چه محال... خوب می‌دانم
بی‌رمق بی‌حوصله، بی‌تحمل نا اُمید، می‌روم پای سپیدار بلند، می‌نشینم لب یک چشمه‌ی سرد...
دست‌ها را شُسته، جُرعه‌ای می‌نوشَم، ناخودآگاه.. یادی از مولای‌دلها می‌کنم...
با هجوم لحظه‌های کربلا در ذهن خود، دست بر می‌دارم و این آب را گِل می‌کنم...
و..... از خجالت دیدگانم بسته است... آب هم شرمنده است...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــ سهیل ـــــــــــــــــ

ممنونم سهیل
تو به من و وبلاگم لطف داری!

مهسا جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:22 ب.ظ http://www.delane.blogsky.com

قربون مهربونی خدا برم

ابراهیم جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:15 ب.ظ http://freenotion.blogsky.com

سلام خیلی دلنشین بود دستت درد نکنه...

سلاممممم
خواهش میکنم!

سهیل شنبه 29 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:15 ب.ظ http://titbit.blogsky.com

بعضیا باید انقدر بمونن تو ” کَفِت ” که خوب تمیز شن . . .



لیلیا یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:05 ب.ظ

یه روزی روم حساس بووود...


سلاااااااااااام مژگان مهربان...
ممنونم بابت اینکه هستی.. ممنونم که به یک سبد سیب میای..

ممنونم که..

عزیز دلم
نمیدونم چرا با خوندن اولین جملت بغض اومد نو چشام!

سلام دوست مهربونتر من

منم ممنونم که با قدمت اینجا رو رونق میدی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد