بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ
بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

هوای...

هر بار دلت هوای رفتن میکند

چشمان من

هوای گریه

نظرات 22 + ارسال نظر
دلنامه چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:07 ق.ظ http://thebestdelnameh.blogfa.com

اینجا زمین است
ساعت به وقت انسانیت خواب است..
و این قلب عجب موجود سخت جانی است!
هزار بار میشکند
میسوزد
میمیرد
اما هنوز هم برای دوستش میتپد

ممنونم

من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

مهسا چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:22 ب.ظ http://www.delane.blogsky.com

سلام سلام
بابا شما خانوادگی هنرمندین!!! خییییییییییییییییییییییییییلی زیبا بود. بدجری به دلم نشست

سلام سلام سلام

خجالت میدی

مرسی مهساجون

سهیل پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:42 ب.ظ http://Titbit.BlogSky.Com

ملاقات تو را می‌پوشم
و در آئینۀ چشمانت
یقۀ خیالم را مرتّب می‌کنم
شاخه‌ای از باران می‌چینم
و به سینه‌ام سنجاق می‌زنم
و شالی از رنگین‌کمان دست‌هایت
به گردنم می‌آویزم
کفش‌های اشتیاقت را پا می‌کنم
و در رسمی‌ترین لحظۀ هستی خود
در ملازمت قاصدکُ‌ پروانه
از راه شب‌بوها
به دیدار تو می‌آیم
که زیر شب چراغ ماه
در ازدحام رؤیاها
در کجاوۀ گل‌ها نشسته‌ای
و از دریچه عطرها
به مردی اندیشه می‌کنی
که نه شاهزاده است
و نه اسب سپیدی دارد
او از دورترین واحه‌های خیال
از درّه‌های زنبق می‌آید
با یک سبد غرور
که تو را دوست می‌دارد !

سیده میم پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:22 ب.ظ http://seyedehmim.blogsky.com

سلام خانوم!

من آن ابرم که می خواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمی داند کجا سر می گذارد ...

خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنی !!!
اگه با تبادل لینک موافق بودی خبر بده !!!

سلام
ممنونم
حتما سر خوام زد یه تُکِ (پا) کلیک

لیلیا پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:33 ب.ظ

سلااااااااااااااااااااااااااااااام

خوبی مژگان جوووون ؟

سلاممممممممممم خانوم خانوما
خوبم . تو چطوری عزیزم
روبراهی؟

انشاله که همیشه بهترین ها برات اتفاق بیفته

سامیار جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:53 ب.ظ http://www.tavan1eshgh.blogfa.com

عاشق گلی هستیم که سالها در جستجوی او گشته ام ،
با چشمهای خیس به او رسیدم
او را از شاخه اش نچیدم تا خشک نشود ، مثل قلب من پر پر و شکسته نشود.
در همانجا برایش مردم و گفتم همانجا خاکم کنید ،
تا وقتیکه مردم با نام او رهسپارم کنید !

سهیل شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:58 ق.ظ http://Titbit.BlogSky.Com

سال ها دل غرق آتش بود و خاکستر نداشت بازکردم این صدف را بارها گوهر نداشت از تهیدستی قناعت پیشه کردم سال ها زندگی جز شرمساری مایه ای دیگر نداشت هرکجا رفتم به استقبالم آمد بی کسی عشق در سودای خود چیزی از این بهترنداشت بارها گفتی ولی از ابتدای عاشقی قصه سرگشتگی هایت مگر آخر نداشت سالها بر دوش حسرتها کشیدم بار عشق هیچ دستی این امانت را ز دوشم برنداشت کاش می آمد و می دیدم که از خود رفته ام آنکه عاشق بودنم را یک نفس باور نداشت سمان یک پرده از تقدیر را اجرا نکرد گویی از روز ازل این صحنه بازیگر نداشت ناله ما تا به اوج کبریا پرواز کرد گرچه این مرغ قفس پرورده بال و پر نداشت.

سهیل شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:28 ب.ظ http://Titbit.BlogSky.Com

در قلب من تبى است گدازان و دردناک..

احساس مى‏کنم که به کانون جانِ من، سوزنده آتشى است که سر مى‏کشد به اوج..

محمدرضا شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:15 ب.ظ http://mamreza.blogsky.col

سلام
ان شا الله همیشه چشمت پر از اشک باشه ولی اشک شوق

سلام
ممنون

لیلیا یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:55 ب.ظ

کجایی آیا مژگان جان؟؟؟ خوبی؟

سلام
خوبی لیلیا؟

سهیل دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:52 ق.ظ http://Titbit.BlogSky.Com

یاد آر

ما قصه ی دل جز به بر یار نبردیم

و ز یار شکایت سوی اغیار نبردیم

معلوم نشد صدق دل و سر محبت

تا این سر سودازده بر دار نبردیم

ما را چه غم سود و زیان است که هرگز

سودای تو را برسر بازار نبردیم

با حسن فروشان بهل این گرمی بازار

ما یوسف خود را به خریدارنبردیم

ای دوست که آنصبح دل افروز خوشت باد

یاد آر که ما جان ز شب تار نبردیم

سرسبزی آن خرمن گل باد اگر چند

از باغ تو جز سرزنش خار نبردیم

بی رنگی ام از چشم تو انداخت اگر نه

کی خون دلی بود که در کار نبردیم

تا روشنی چشم و دل سایه از آن روست

از آینه ای منت دیدار نبردیم

سهیل دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:52 ق.ظ http://Titbit.BlogSky.Com

لذت دریا

دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست

گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست

چنان ز لذت دریا پر است کشتی ما

که بیم ورطه و اندیشه ی کنارش نیست

کسی به سان صدف واکند دهان نیاز

که نازنین گوهری چون تو در کنارش نیست

خیال دوست گل افشان اشک من دیده ست

هزار شکر که این دیده شرمسارش نیست

نه من ز حلقه ی دیوانگان عشقم و بس

کدام سلسله دیدی که بی قرارش نیست

سوار من که ازل تا ابد گذرگه اوست

سری نماند که بر خاک رهگذارش نیست

ز تشنه کامی خود آب می خورد دل من

کویر سوخته جان منت بهارش نیست

عروس طبع من ای سایه هر چه دل ببرد

هنوز دلیری شعر شهریارش نیست

سهیل دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:53 ق.ظ http://Titbit.BlogSky.Com

دوزخ روح

من چه گویم که کسی را به سخن حاجت نیست

خفتگان را به سحرخوانی من حاجت نیست

این شب آویختگان را چه ثمر مژده ی صبح؟

مرده را عربده ی خواب شکن حاجت نیست

ای صبا مگذر از اینجا، که درین دوزخ روح

خاک ما را به گل و سرو و سمن حاجت نیست

در بهاری که بر او چشم خزان می گرید

به غزل خوانی مرغان چمن حاجت نیست

لاله را بس بود این پیرهن غرقه به خون

که شهیدان بلا را به کفن حاجت نیست

قصه پیداست ز خاکستر خاموشی ما

خرمن سوختگان را به سخن حاجت نیست

سایه جان! مهر وطن کار وفاداران است

بادساران هوا را به وطن حاجت نیست

سهیل دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:54 ق.ظ http://Titbit.BlogSky.Com

ترانه


تا تو با منی زمانه با من است

بخت و کام جاودانه با من است

تو بهار دلکشی و من چو باغ

شور و شوق صد جوانه با من است

یاد دلنشینت ای امید جان

هر کجا روم روانه با من است

ناز نوشخند صبح اگر توراست

شور گریه ی شبانه با من است

برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست

رقص و مستی و ترانه با من است

گفتمش مراد من به خنده گفت

لابه از تو و بهانه با من است

گفتمش من آن سمند سرکشم

خنده زد که تازیانه با من است

هر کسش گرفته دامن نیاز

ناز چشمش این میانه با من است

خواب نازت ای پری ز سر پرید

شب خوشت که شب فسانه با من است

سهیل دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:56 ق.ظ http://Titbit.BlogSky.Com

در کوچه سار شب

درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند

کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار

دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

گذر گهی ست پر ستم که اندر او به غیر غم

یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند

دل خراب من دگر خراب تر نمی شود

که خنجر غمت ازین خراب تر نمی زند

چه چشم پاسخ است ازین دریچه های بسته ات؟

برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست

اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند

ممنونم از شعرایی که میزاری

وحید۵۳ دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:02 ق.ظ http://razanipoem.persinblog.ir

مرجان هم طبع ظریفی در هنر و شعر دارد

به خواهرش رفته است

سهیل دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:57 ق.ظ http://Titbit.BlogSky.Com

به خواهرش رفته است..

صد در صد

چه عایی کنم ـت بهتــــــــــر از این

خنــــــده ات از تـــه دل..

گریه ات از ســـــــر شـــــــــوق..

بعله دیگه

....
و خدا پنجره ای رو به اتاقت باشد....
عشق محتاج نگاهت باشد....
ودلت وصل خدایت باشد....

دلنامه چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:19 ب.ظ http://thebestdelnameh.blogfa.com


این مثلا هوای گریه است!!!

فریناز پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:16 ق.ظ

دو تا خواهری اهل دلید پس

خدا حفظتون کنه

ممنونم

miss-kaf پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:51 ب.ظ http://dokhtare-shad.blogsky.com/

عالی بود دوست داشتی بهم سربزن

ممنون
حتما

مینا شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.beheshtam.blogsky.com

سلام بر بانوی اردیبهشت
خوبی؟
دلتنگ شده بودیم

سلام مینای بهشت
من خوبم . کجایی؟ نیستی؟ دل منم تنگیده بود!

بـــ✿ــــツــــ✿ــــلآ چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:35 ب.ظ http://raze-gha3dak.blogsky.com/

ابر ، دودِ سیگارِ مردی است که
حرف هایش را می خورد و بعد فوت می کند
غم که زیاد باشد باران می بارد

چه زیبا ...
ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد