بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ
بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

1 - 24

امروز دقیقا یک ماه از تولد ۲۴ سالگیم میگذره ! 

وقتی سالای تولدتو با بهار حساب کنی میفهمی عمرت چقد سریع گذشته . اصلا انگار همین دیروز بود که دلم میخواست زودتر 20 سالم بشه ولی حالا که 24 رو هم از سر گذروندم غصم گرفته . حالا رفتم تو سرازیری عمر !  

هنوزم به تو فکر میکنم ... و هنوزم چشم انتظار قاصدکی که بوی آمدن تو را برایم بیاورد.

نگران بدقولی هایت نباش ، وقتی بیایی من همه ی چشم انتظاری هایم را با لبخندت سر به سر میکنم. 

 سالهاست که حافظ نوید آمدن تو را داده که " خبر خوشی در راه است" ، تو کجای دنیای منی که هر چه میایی نمیرسی! 

هوای دم کرده ی خرداد و بوی شرجی دریا نفسم را سخت میکند . 

موج غریبی در این عصر دلگیر ساحل مژگانم را تبدار کرده . انگار 24 تا بهار روی دلم سنگینی میکند ... 

 

باران

باز هم بوی یاس سپید و دل گرفته ی آسمان شکستن بغض همیشگی ام را نوید میدهد. 

باز هم سر مست از عطر باران خیره به درختانی که برای گرفتن بغض شکسته ابرها دست به سوی آسمان دارند و باز یاد آسمان گرفته ی چشمان تو. 

ببین باز هم دلم زیر همه ی قول و قرارش زد و دچارت شد. دچار حس زلالی که جای خون در رگ هایم جاریست. 

می بینی بازهم دل تنگتم . مثل همیشه منتظر بهانه ای برای باریدن . بی تو همیشه آسمان قلبم از پاییز لبریز است. 

 

اردیبهشت ۹۱