بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ
بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

دلتنگی های مدام

امروز آخرین روز ار سفر یک هفته ای من به شهر بارانه و فردا صبح برمیگردم متل قو

دلم برای خانوادم تنگ شده ، برای مرجان خواهرم ، محسن ، مامان ، بابا که از روز دوم دلتنگ شده بود و میگفت کی برمیگردی؟

برای همه چیز ، اتاقم ، کوچمون ، برای لحظه هایی که دلتنگ می شدم برای بودنش و حالا که اینجام و دلتنگ ...

قلبم الان دو قسمت شده ، دو تکه و هر دو هم دلتنگ ، موندم بین رفتن و نرفتن

بازم باید صبوری کنم تا دلتنگ نشه و زیر قولش نزنه ...

و چه خوب که همه خانواده برای رفتن من میان وگرنه نمیدونستم اگه قرار بود اینجا خداحافظی کنم چقدر بارون می بارید ، مثل کلمه به کلمه این نوشته که خیس بارون و مه بود!

امسال از اولش تقدیر من دوری از خانواده بود! سال تحویل امسال و دو هفته ای که مشهد بودم و شد اولین سفر تنهایی من و سرآغاز لحظه های خوب من

زندگی بازی های عجیبی داره ، گاهی در لحظه ای قرار می گیری که وقتی بهش فکر میکنی ، میبینی این لحظه آرزوی لحظه ی دیگه ای بوده ، که شاید تصورش هم برات دور بوده یا اصلا بهش فکر نکردی!

خدایا شکرت برای همه لحظه هایی که قرار نبود سهم من شه اما به لطف مهربونی های بی حدت نصیبم شد. شکر به خاطر همه داده هات و نداده هایی که مصلحتی توشون هست. خیلی دوست دارم و مثل همیشه هوامونو داشته باش!




* شهادت امام سجاد تسلیت و التماس دعا

نظرات 5 + ارسال نظر
مهسا پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 06:14 ب.ظ http://www.delane.blogsky.com

سلام مژگان جونم. دعا می کنم خیلی زود دلتنگی هات تموم بشه.
انشاالله همه ی لحظه هات پر باشه از شادی و عشق

سلام
ممنونم مهسا جان

سادات جمعه 8 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:07 ق.ظ http://sahebegharib.blogsky.com

سلام
خدا قوت
اقام بیمار است اما خدا میداند که طبیب چند وجود زخم دیده شده است...
داغی بر داغ عمه سادات...تسلیت باد...

بر شما هم تسلیت باد

مریم جمعه 8 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:59 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

ساعت مچی ات را باز کن … دست هایت را در بیاور
بگذار برای یک شب هم که شده
آب ِ خوشی / از گلوی ِ چشمهایت / پایین برود …

سلام مژگان عزیزم
غمگین نبینمت خانومی
توکل کن بخدا عزیز
خدا بزرگه

ممنونم مریمی

خدا همیشه بزرگه

وحید۵۳ شنبه 9 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:50 ق.ظ http://razanipoem.persianblog.ir

متل قو کشتی تایتانیک

یک سبد سیب سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:33 ب.ظ

زندگی بازی های عجیبی داره...

انشالله که خدا خودش کمکت کنه مژگان جون

بازی های بسیار عجیبی
امیدوارم خدا به هممون کمک کنه!
ممنونم که اومدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد