بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ
بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ

اعتکاف

هر سال این موقع با تموم وجود دلم میخواد برم اعتکاف و سه روز واقعا از همه دغدغه های زندگی جدا شم.

پارسال این موقع حالم خوب نبود و تو کار و روزمرگی ها غرق شده بودم.

رفتم تا حالم خوب شه , تا دعا کنم برای همه و بیشتر برای خودم که بتونم راه ایندمو درست برم و از خیلی چیزها بگذرم!

امسال با یه حال خوب میرم. شاید این اخرین سالی باشه که میرم و سال دیگه ایشالا سر خونه زتدگی خودم باشم و تعهدم برای قبول زندگی مشترک و مسیولیت هام اجازه نده!

به یادتون هستم و برای تک تکتون دعا میکنم , شماهم تو دعاهاتون منو فراموش نکنید.

میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر و مرد رو به همه تبریک میگم.

نظرات 5 + ارسال نظر
فریناز دوشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:51 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

خوش به حالت

اینقد دوست دارم برم اعتکاف و هر سال نمی شه :((

اعتکافم لیاقت می خواد حتی
باور کن

قبول باشه جلوجلو

ممنونم فریناز جون
انشاالله سال دیگه قسمتت بشه!
دفعه اول رفتن و جور شدن سخته , اما یه سال که بری , دیگه همیشه چشم انتظار اومدن این ایامی!
مواظب خودت باش حاجیه خانم

رادیو هنر دوشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:50 ب.ظ http://www.radiohonar.com

سلام
دوره‌ی جدید فعالیت و پخش «اولین رادیو آنلاین هنری ایران» آغاز شد!
از شما دعوت می‌کنیم برای شنیدن این رادیوی اینترنتی که برای اولین بار در ایران هم می‌توانید از طریق گوشی همراه خود به طور 24 ساعته صدای «رادیو هنر» را بشنوید!

24 ساعته موسیقی بشنوید!

محمدرضا پنج‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 07:37 ب.ظ http://mamreza.blogsky.com

سلام
قبول باشه ان شا الله
مدیونی اگه دعا نکنیا

سلام
دیر اومدین تموم شد

پرستو شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:20 ب.ظ http://love91.blogsky.com/

سلام مژگان جون قبول باشه عزیزم خوش به سعادتت
معتکف بودن هم لیاقت میخواد که من نداشتم مثل لیاقت مادر بودن
منم خیلی دوست داشتم برم اما چون همسرم زیاد راضی نبود نرفتم
امیدوارم یادم کرده باشیو برام دعا کرده باشی دوست خوبم

پرستو عزیزم به لیاقت خودت شک نکن , به حکمت خدا دلتو قرص کن!
حکمتش گرچه گاهی سختیه و نشدن اما ما که به مهربونیش ایمان داریم , پس توکل به خودش...
من بیادت بودم و خیلی برات دعا کردم , خیلی عزیزم

مریم یکشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:58 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

سلام مژگان عزیزم
من که داشتم میرفتم خیلی خیلی ذوق زده بودم
این سومین سالیه که میرم
هر سال مشتاق تر از سال قبل
اما آقای همسری اولش نمیذاشت،ولی با هر ترفندی بود راضیش کردم
ولی وقتی برگشتم و شب آخر اومد دمبالم خیلی تند و صریح گفت:نه مریمی دیگه سال دیگه نمیذارم بری... این دل دیوونه ام کرد از بس بهونه ات رو گرفت
اما منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم:سال دیگه نه تنها من بلکه دوتاییمون میریم
من
همسری
اعتکاف
معتکف

سلام مریمی
خوبی؟
خداقبول کنه نماز و روزه هاتو
منم پنجمین سال شد که رفتم و با اینکه من و مرتضی از هم دور بودیم ولی اونم مثل همسر تو طاقت سه روز بیخبری نداشت!
اونم گفت سال دیگه که ازدواج کردیم و یه خونه داریم اونوقت نمیشه منو تو خونه تنها ول کنی و بری! منم مثل تو گفتم خوب با هم میریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد